حسینی در گفتوگو با میزان درباره مضمون کتاب «پرواز در ونکوور» گفت: این اثر سیر تحولی اعتقاد و اندیشه من را به عنوان یک جوان امروز مطرح میکند. از آنجایی که در ابتدا مطالبی که ثبت میکردم قرار نبود با عنوان یک کتاب منتشر شود و صرفاً یادداشتهای کوتاهی بود که در یک کانال تلگرامی آن را ثبت و منعکس میکردند بنابراین ویژگی خاصی داشت و بعداً پیشنهاد کتاب شدن آن مطرح شد.
وی ادامه داد: کتاب «پرواز در ونکوور» به برههای خاص از زندگی من اشاره دارد زمانی که اعتقادات اسلامیم را کنار گذاشتم بعد از ازدواج به کانادا مهاجرت کردم و تمام اینها را در یک وبلاگ ثبت میکردم و در نهایت حقیقت غرب را بدون پرده درک کردم.
حسینی دلیل انتخاب فضای مجازی برای تبادل اطلاعات و ارتباطات را مطرح و بیان کرد: اکنون حضور در یک گروه فضای مجازی را انتخاب کردم تا تمام کسانی که قبلاً عضو آن وبلاگ بودند و ممکن بود از گفتههای من تاثیر بپذیرند و گام در مسیر اشتباه بگذارند را از خطا آگاه کنم، تا کسی به خاطر افکار اشتباه گذشته من دچار اشتباه نشود. به عبارتی احساس عذاب وجدان داشتم و تلاش کردم تا خطای شکل گرفته را با آگاهسازی از حقیقت جبران کنم.
وی ویژگی کتاب «پرواز در ونکوور» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: جو عجیبی که در بین برخی از دانشجویان در زمان تحصیلم در دانشگاه وجود داشت و جذابیتهای مهاجرت به غرب را دو چندان میکرد. این کشش نوعی سراب بود، اما وقتی که افراد به غرب میآمدند پس از مدتی کوتاه که تب و تاب مهاجرت کم و در نهایت از بین میرفت، آن وقت با حقیقت و تضادها و برنامهریزی سیستم غرب آشنا میشدند و از شنیدن واژههای زیبایی که معانی حقارت باری دارند بیزار میشوند.
این نویسند به شیوه نگارش کتاب «پرواز در ونکوور» اشاره و افزود: کتاب را از زبان اول شخص نوشته شده تا تلنگر باشد برای تمام کسانی که تصوری جذاب از غرب دارند. همین تلنگر برای من شبیه ضربهای بود که مرا از خواب ناآگاهی بیدار میکرد. بعد از آن اتفاقاتی که در طول روز رخ میداد و گاهی ضربات روحی را به من وارد میکرد را مینوشتم و ثبت کردم، و در اختیار مخاطبان درکانال در فضای مجازی گذاشتم.
حسینی تصریح کرد: بعد از مدتی که در غرب زندگی کردم زمینه تحولات درونی و اعتقادی حرکت میکردم یک نوحه را گوش دادم که در مورد امام حسین (ع) بود و به آرزوی پر زدن اشاره میکرد و این در ذهن من ماندگار شد. به همین خاطر حتی نام کانال فضای مجازی را «پر» گذاشتم و نام کتاب نیز با عنوان «پرواز در ونکوور» نامگذاری کردم.
به پیام کتاب «پرواز در ونکوور» اشاره و گفت: ما در دنیای امروزی با حجم گستردهای از تبلیغات رنگارنگ و مواجه هستیم که حقیقت یا دروغ بودن آنها برای ما پنهان است. به عبارتی این رسانهها هستند که ذهنیت و افکار ما را شکل میدهند؛ بنابراین خواست خود را به خوراک جامعه انسانی میدهند و به عبارتی پر پرواز انسانیت را از او میگیرند به همین دلیل قدرت تعقل کردن درست از افراد گرفته و یا ضعیف میشود؛ بنابراین باید همواره هوشیارانه عمل کنند.
وی تصریح کرد: افرادی که به غرب میآیند پس از مدتی مفهوم و هدفگذاری زندگیشان تغییر میکند، چون شنیدهها آنان از غرب با آنچه عملا درک میکنند تفاوت بسیاری دارد.
وی جذابترین و مهمترین بخش کتاب «پرواز در ونکوور» را بیان و افزود: تاثیر رسانهها و جوی که در دانشگاه و در شهر در مورد مهاجرت مطرح شده بود بخشی مهم و جذاب کتاب است. کششهایی که به اصطلاح روشنفکرانه به نظر میرسد در کنار او برخی وقایع در تهران فصلی از کتاب را تشکیل داده که برای خودم بسیار جذاب است.
وی در پایان اظهار کرد: گاهی ما فکر نمیکنیم که نوشتن یک اتفاق میتواند چه تاثیری شگرفی بر اطرافیان و مخاطبان ما بگذارد. افراد بسیاری در اطراف خودم میشناسم که تحولات ریز و درشت بسیاری را پشت سر گذاشتند اگر همه اینها جمع شده و یک مجموعه شود، میتواند برای بسیاری افراد جذاب و در عین حال انتقال دهنده تجربیات باشد. تجربیاتی که از بسیاری از چالشها و مشکلات زندگی تک تک افراد میتواند گرهگشایی کند.